جدول جو
جدول جو

معنی حسین کوه - جستجوی لغت در جدول جو

حسین کوه
(حُ سِ)
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان فومن. واقع در پنج هزارگزی جنوب باختری فومن. ناحیه ای است واقع در جلگه. معتدل مرطوب مالاریائی. دارای 60 تن سکنه میباشد. طالشی زبانند. از کشت رودخان مشروب میشود. اهالی به ذغال فروشی و کشاورزی گذران میکنند. صنایع دستی: شال بافی. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ کَ)
دهکدۀ حوزۀ بسیار خرم و سرسبزی است که از قلعۀ مرادبیگ نخستین قریۀ کوهدامن سمت شمالی تقریباً سه هزارگز بطرف سرایخواجه واقعست. این حوزه کاملاً مشجر و مزروع بوده و حاوی انواع اشجار مثمر و غیر مثمر و دارای هر گونه میوه از قبیل انگور، سیب. آلوبالو. زردآلو، آلوبخارا، چهارمغز و غیره میباشد. قریه بر سر جادۀ عمومی بین کابل و چاریکار واقع و در کندسرک چندین دکان نیز وجود دارد که عابرین هنگام رفت و آمد برای چند دقیقه یی فرودآمده بصرف چای و میوه میپردازند. در سمت شرقی سرک، تقریباً به فاصله 500 گز، قرارگاه عسکری واقع شده که یک لواء از قوای مرکز، در آنجا مستقر میباشد. این موضع در زمان حکومت امیر حبیب اﷲخان شهید مسکن شخصی میرزا محمدحسین، مستوفی آن زمان بود که بعد از اعدام مشارالیه در وقت امانیه ضبط گردید، و هنگامیکه محتر گل مهنمد در سال 1309 هجری قمری بسمت رئیس تنظیمه (؟) در کوهدامن کار میکرد این موضع را بنام میرزا محمدحسین مذکور ’حسین کوت’ تسمیه کرد و بعداً بحیث اردماه قرار گرفت. در این حوزه درخت چنار خیلی زیاد و نظررباست. این موضع از حیث ارتباط بحکومت درجه اول کوهدامن مربوط ولایت کابل بوده و از کابل در حدود 25 هزارگز مسافت دارد. (فرهنگ جغرافیایی افغانستان ج 2)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
ده کوچکی است از دهستان اشکور پایین بخش رودسر شهرستان لاهیجان. 57هزارگزی جنوب رودسر، شش هزارگزی شوئیل. سکنۀ آن 30 تن. محصول آنجا مختصر فندق و غلات دیمی. (فرهنگ جغرافیایی ج 2)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
ده کوچکی است از دهستان اشکور پائین، بخش رودسر شهرستان لاهیجان، 57هزارگزی جنوب رودسر، 6هزارگزی شوئیل. سکنۀ آن 30 تن. محصول عمده آن مختصر فندق و غلات دیمی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ خُ جَ)
ابن علی بن سلیمان تونسی حنفی. رئیس دیوان الانشاء در تونس بود و در 1169 هجری قمری 1756/ میلادی درگذشت. او راست: ’بشائر اهل الایمان فی فتوحات آل عثمان’. (تاریخ آداب اللغۀ جرجی زیدان ج 3 ص 320) (معجم المطبوعات ص 769) (اعلام زرکلی ج 2 ص 269) (بروکلمان) (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ)
ده کوچکی است از دهستان بکش بخش فهلیان وممسنی شهرستان کازرون. واقع در سی هزارگزی جنوب فهلیان. ناحیه ای است واقع در دامنۀ کوه حسین کوتاه. دارای 32 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ کَ فَ)
ابن رستم حنفی رومی، قاضی مکه بود و در آنجا در1010 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح صحیح مسلم و جز آن. (معجم المؤلفین از خلاصه الاثر) (کشف الظنون) (هدیه العارفین ج 1 ص 321)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ کُ)
شبستری. پهلوان داستانی است که به نام ’حسین کرد’ معروف شده است. او در آن داستان دست پروردۀ حسن بیدآبادی و مسیح دکمه بند تبریزی خوانده شده است. این داستان وقایعی در دورۀ صفوی رانشان میدهد و مکرراً در هند و ایران چاپ شده است
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ کِ رِ)
ملک معزالدین از آل کرت سربداری چهل سال سلطنت کرد. 732-771 هجری قمری) و در این سال درگذشت. ابن حسام شاعر ’ماءه عامل’ منظوم را به نام وی ساخته است. رجوع به مقدمۀ این لغتنامه و تاریخ عصر حافظ ص 214 و 222 و رجال حبیب السیرص 55 و 63 و 66 و از سعدی تا جامی ص 199 و 200 شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ عَ)
پزشک و معلم چشم پزشکی آموزشگاه پزشکی قاهره بود و در 1300 هجری قمری 1883/م. درگذشت. (معجم المؤلفین از معجم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ عَ دَ)
ابن مصطفی بن عوده دمشقی پزشک ومعلم آموزشگاه پزشکی مصر بود و در 1331 هجری قمری 1913/ میلادی در صیداء در 90 سالگی درگذشت. او راست: الرحلهالعودیه و عمده المحتاج و جز آن. (معجم المؤلفین) (معجم المطبوعات سرکیس) (فهرست های خدیوی و بلدیه)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن محمد بن الرضا آوی علوی. شاعر آخر سدۀ هفتم و آغاز هشتم هجری. ادیب مترسل بود. او راست: ترجمه محاسن اصفهان از مفضل بن سعد مافروخی که به سال 729 هجری قمری بپایان رسانیده و براون آن را در 1901 م. به انگلیسی ترجمه و چاپ کرد، عباس اقبال ترجمه فارسی آوی را در سال 1328 هجری شمسی در تهران پخش کرده است. اشعار آوی در ص 6، 7، 24، 28، 31، 33، 43، 44، 58، 99، 101، 115، 131، 132، 135 آن کتاب دیده میشود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ کُبْ بَ)
شیخ محمد حسن کبه، ابن محمد صالح کبۀ بغدادی (1269-1336 هجری قمری). از شعرا و علمای شیعه در سدۀ چهاردهم هجری و شاگرد میرزا حسن شیرازی در سامراء و درگذشته و مدفون درنجف است. او راست: حاشیۀ وسائل و حاشیه های دیگر و حجّیه الظن و الخلل فی الصلاه که در 1307 هجری قمری نگاشته است. (ذریعه ج 7 ص 249 و ج 9 ص 245) (ریحانه الادب)
لغت نامه دهخدا
بمعنی زین کوده است که قرپوس زین اسب باشد، (برهان)، زین کوهه، (ناظم الاطباء)، رجوع به زین کوده و زین کوهه شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ)
دهی است جزء دهستان خدابنده لو بخش قیدار شهرستان زنجان. 26هزارگزی جنوب قیدار، 6هزارگزی راه مالرو عمومی. کوهستانی. سردسیر. سکنه 884 تن. زبان ترکی. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، بنشن، قلمستان. شغل اهالی زراعت، قالیچه، گلیم، جاجیم بافی. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زین کوه
تصویر زین کوه
برآمدگی جلو و عقب زین (اسب) قربوس زین
فرهنگ لغت هوشیار